محل تبلیغات شما

هیچ‌کس جرئتش را ندارد

نویسنده: حمیدرضا شاه‌آبادی

نـاشـر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

همه‌ ما در زندگی ترس‌هایی داریم؛ ترس‌هایی که هرچه قدر هم بزرگ باشد، گاه ناچاریم در مسیر زندگی بر آن‌ها غلبه کنیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ‌کس جرئتش را ندارد».

فتّاح» یک نوجوان باهوش و مهربان است که در کودکی پدر و مادرش را هم‌زمان بر اثر حادثه‌ای از دست می‌دهد و با پدربزرگ و مادربزرگش در یکی از روستاهای نزدیک کرمانشاه زندگی می‌کنند؛ اهالی روستا یک ترس بزرگ دارند که این ترس برای فتّاح از سایرین بزرگ‌تر است؛ اما حس قدرشناسی‌ این نوجوان نسبت به پدربزرگش، باعث می‌شود با پای خود به مقابله با این ترس برود و برای این کار بر روی کمک و همراهی حمید» دوست صمیمی‌اش نیز حساب می‌کند و در ادامه قادر و یونس نیز با آن‌ها همراه می‌شوند. 

در ستایش نصفه خواندن کتابها

معرفی کتاب مشق شبم را ننوشتم چون …

جوانمرد نام دیگر تو ...

زندگی ,جرئتش ,نیز ,ترس‌هایی ,نوجوان ,هیچ‌کس ,جرئتش را ,هیچ‌کس جرئتش ,این ترس ,قدرشناسی‌ این ,این نوجوان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها